درگذشت مرجع عالیقدر آیت الله سید محمد سعید حکیم
شفقنا: واگویه کردن ابعاد شخصیتی و سلوک اجتماعی و فقهی یک مرجع تقلید از زبان نزدیکترین افراد به ایشان حائز اهمیت ویژه ای است چرا که بی واسطه مخاطب را با واقعیت لطف و آموزنده زندگانی بزرگان آشنا می سازد. حجت الاسلام والمسلمین سید ریاض حکیم فرزند حضرت ایت الله العظمی سید محمد سعید حکیم است که در گفت و گویی تفصیلی با خبرنگار شفقنا در سال ۱۳۹۲ بی پیرایه و صمیمی ابعاد شخصیتی پدر را تبیین کرده است. در این گفت و گو می خوانیم:
” در زمان صدام همه چیز در زندان حتی خواندن قرآن ممنوع بود، اما ما توانستیم یک قرآن کهنه و قدیمی و کوچک که برگههای آن در حال شکستن بود،فراهم آورده و آن را نگه داریم. لذا آقا در زندان با این قرآن شروع به تفسیر کردند و به یاد دارم که تفسیر ایشان از سوره جمعه شروع شد. البته کلاس تفسیر ایشان کاملا مخفیانه و به نحوی بود که زندانبانان متوجه نشوند. یک ستونی داخل اتاق بود که آقا در کنار آن به حالت عبادت و دعا مینشستند و ما هم به صورت متفرق مینشستیم. بعضی هم حالت صحبت کردن با هم را میگرفتند و چند نفر هم راه میرفتند و عدهای هم حالت خوابیدن داشتند تا کسی متوجه کلاس درس نشود . . .”
متن کامل گفت گو به این شرح است:
حجت الاسلام والمسلمین سیدریاض حکیم، با اشاره به تلاشهای علمی و مکتب آیتالله محمدسعید حکیم در حوزه علمیه نجف، اظهار داشت: آیتالله محمدسعید حکیم در بیت علم و فقاهت بزرگ شدند و پدر بزرگوار ایشان آیتالله سیدمحمدعلی حکیم علاقهی خاصی به حوزه و درس حوزوی داشتند و لذا همهی فرزندان ایشان بدون هیچگونه اجبار، به سوی دروس حوزوی شتافتند. حتی در دورههای سختی که حوزه نجف از سر گذراند، با اینکه بعضی از شاگردان سیدمحمدعلی حکیم درس حوزوی را رها کردند و از زمرهی شخصیتهای دولتی و تجاری شدند، اما ایشان درس را رها نکردند و ایستادگی و پافشاری کردند. چراکه معتقدند بودند این مسئولیت بزرگی است و باید ایستاد و تحمل کرد.
وی با بیان اینکه این اهتمام و پیگیری جد ما مرحوم سید محمدعلی حکیم به پدرم آیتالله سید محمدسعید حکیم هم سرایت کرده است، تصریح کرد: ایشان از کودکی در این بیت بزرگ شدند. خود ایشان هم مطرح میکنند که سیره مرحوم محمدعلی حکیم روی ایشان تأثیر بهسزایی داشته و ایشان را به این سمت کشانده است. لذا ایشان از کودکی درس حوزوی را شروع کردند و از همان ابتدا به تحصیل و بحث و مباحثه و مناقشه معروف بودند. در درسهایی که شرکت میکردند، در بین افراد دیگر برجستگیهای خاصی داشتند و مسائل را پیگیری میکردند. به عنوان مثال؛ مرحوم حلی همیشه میگفتند که ایشان مباحثه کننده بسیار خوبی است. زیرا در بسیاری از موارد، کلاس درس مبدل به مجلس مباحثه میان شاگرد و استاد میشد و این خصوصیت ایشان بسیار بارز بود.
در ادامه گفت گو با شفقنا سید ریاض حکیم افزود: نکته دیگر این است که پدر بزرگوار ایشان با اینکه مشغول تدریس و سطح عالی بودند، اما از همان ابتدای مقدمات پیگیر تربیت و تدریس حاج آقا شدند تا ایشان را بپرورانند. مرحوم سید محمدعلی هم معروف بودند که وقتی در جایی مینشیند، از طلبهها در مورد مسائل درسی سؤال میکند تا طلبهها از امور درسی غافل نمانند و همیشه پیگیر درس و بحث باشند. بنابراین حاج آقا محمدسعید حکیم در چنین شرایطی پرورش یافتند.
پدرم بعدها نیز ارتباط تنگاتنگی با مرحوم شیخ حسین حلی از اساتید برجسته حوزه علمیه نجف پیدا کردند. به گونهای که دیگر تنها شاگرد درس و بحث ایشان نبودند، بلکه ملازم ایشان در مسائل علمی هم بودند. حتی مکررا از ایشان شنیدم که میگفتند: استفادههایی که من از جلسات مداومی که با مرحوم حلی داشتم، بردهام حتی از استفادههای جلسات درس نیز برای من بیشتر بوده است. البته این عبارت به معنای کم کردن اهمیت درس نیست بلکه اشارهای است به جلسات خصوصی که به صورت مداوم میان پدرم و مرحوم حلی برگزار میشد. حتی خود آقای حلی هم میگفتند که ایشان عنایت خاصی به درس و مباحثه دارد و آینده مخصوصی خواهند داشت.
این دانشآموخته حوزه علمیه نجف با اشاره به اینکه حوزه نجف در آن زمان مجالس علمی متعددی را در طول هفته و خصوصا شبهای تعطیلات یعنی از شب پنجشنبه تا جمعه عصر برگزار میکرد، خاطرنشان کرد: حدودا ده جلسه علمی تشکیل میشد که حاج آقا مداوم در این جلسات شرکت میکردند و این مجالس هم حاوی طبقات مختلف علما بود. یعنی در این جلسات از آیتالله سیدعلی بحرالعلوم و آقای حلی تا بنده که اول درس مقدمات در حوزه بودم، حضور داشتیم. چراکه بحث در این جلسات آزاد بود و طلبهها مسائلی را از نحو و منطق و دیگر علوم مطرح میکردند و در سطوح دیگر مسائل تخصصی هم بیان میشد. یعنی در ایام تعطیل غیر از کلاسهای درس، ده جلسه دیگر هم برگزار میشد. حتی به خاطر دارم که ما به مناسبت ایام شهادت ائمه (ع) یک مجلس روضه داشتیم که رسمی بود و منبری روضه را قبل از نماز مغرب و عشاء میخواند و بعد از نماز هم مباحث علمی متفاوت تا سه یا چهار ساعت ادامه مییافت.
فرزند آیتالله العظمی محمدسعید حکیم، با تأکید بر اینکه برگزاری جلسات متعدد علمی تأثیر بسیار زیادی بر حاج آقا میگذاشت، به شفقنا اظهار کرد: نکته دیگری در وجود حاج آقا دیده میشود این است که ایشان پیگیر مسائل علمی بودند. یعنی از بچگی میدیدم که ایشان نصف شبها هم بیدار هستند و همچنان مشغول مطالعه در کتابخانه شخصی خود میباشند. به عبارتی ایشان از کل وقت خود برای مطالعه استفاده میکردند. حتی گاهی سر سفره تا غذا حاضر شود، یا کتاب میخواندند و یا قرآن قرائت میکردند. یعنی روزی ۱۸ یا ۱۹ ساعت مشغول مباحثه و مطالعه و خواندن قرآن بودند.
وی با بیان اینکه حاج آقا اهل تفریح نبود و از بچگی با رفقای پدرشان معاشرت میکرد، گفت: ایشان مستقیما زیرنظر پدرشان بود و به قول خود رفیق هم سن کم داشت. حتی آقایانی که به ایشان علاقهمند بودند، مانند شیخ محمد آل راضی که از شاگردان مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی بود، در سن و سال پدر ایشان بود و از نظر سنی قابل مقایسه با هم نبودند.
وی در پاسخ به این سؤال که علاقه ایشان بیشتر به کدام شخصیت بود، اظهار کرد: از ایشان شنیدهام که گفتهاند؛ من مبانی فعلی خودم را از همان ابتدای مشغول شدن به درس شروع به بنا کردم. یعنی وقتی درس را میخواندم سعی میکردم تا به قدری فکر و تأمل کنم تا شاید به نظری غیر از رأی صاحب کتاب یا استاد برسم. شاهد بر این مدعا اشکالات و نکاتی است که در زمان خواندن کفایه و معالم نوشتهاند و مبین این هستند که ایشان نظر مستقل فکری دارند. در عین حال نمیتوان ایشان را در مبانی و آرای فقهی به یکی از بزرگان نسبت داد و این مسأله در فتاوا و مبانی فقهی ایشان به خوبی مشخص است. مثلا ایشان از زمره شاگردان مرحوم حکیم، مرحوم حلی و مرحوم خویی بودند، اما مبانی فقهی ایشان با آنها بسیار متفاوت است. به طوری که ایشان در اصول فهرست جدید و متفاوتی دارند.
وی با اشاره به تألیفات آیتالله محمدسعید حکیم، یادآور شد: تألیفات ایشان شامل دو دوره در علم اصول است که یک دوره مفصل شش جلدی با نام الحکم فی اصول الفقه با استفاده از تقریرات درسهای ایشان منتشر شده است. زیرا ایشان درس را ابتدا به صورت چرک نویس یادداشت کرده و بعد پاکنویس میکردند. یک دوره مختصر علم اصول هم به نام الکافی فی الأصول دارند که بیشتر آن رادر زندان تالیف کردند.
حکیم با اشاره به مدت زمان زندانی بودن آیتالله حکیم گفت: ایشان حدود هشت سال و نیم در زندان بودند ولی در همان زمان هم به صورت مخفیانه مشغول نگارش تألیفات خود بودند. ما حدود ۷۰ نفر زندانی بودیم که خانوادههای ما ۴ سال متمادی از ما هیچ خبر نداشتند. در همین زمان به صورت مخفیانه منابع را وارد زندان کرده و استفاده میکردیم. ایشان معتقد بودند که کتاب کفایه با شرایط فعلی علم اصول سازگار نیست، لذا دوره الکافی فیالأصول را با مبانی جدید علم اصول و با سبک جدید نوشتند تا طلبهها اگر خواستند، مورد استفاده قرار بدهند. ایشان سه چهارم این کتاب را در زندان نوشته بودند.
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم با اشاره به تألیفات فقهی آیتالله حکیم نیز یادآور شد: دروس فقهی ایشان تاکنون ۱۷ جلد چاپ شده است که به نام مصباح منهاج است و در چندین باب فقهی تقسیمبندی شده است. یک بحث فقهی دیگری هم به نام فقهالمبانی در مسائل جدید قضا دارند و بحثهای فقهی متنوعی هم در شبیهسازی انسان و مباحث جدید با بعد فقهی و اصول نوشتهاند. همچنین دو کتاب در عقاید نوشتهاند که یکی اصول عقیده است که در پنج اصل اعتقادی است و دیگری در زمینه مسائل کلامی و شبهات اعتقادی است که در سه جلد نگاشته شده و شامل مکاتبههای میان یکی از شخصیتهای اردنی با ایشان در مورد مسائل اختلاف بین مذاهب و امامت و مباحثی از این دست است. کتاب دیگری هم درخصوص نهضت امام حسین(ع) به نام فاجعهالطف دارند که در تحلیل و آثار و پیامدهای این نهضت است و بحث منحصر به فردی است که جایگاه خاصی پیدا کرده و به زبان فارسی هم ترجمه شده است.
وی با بیان اینکه آیتالله حکیم در تمامی سالها از جوانی تا کنون تدریس داشتند، خاطرنشان کرد: ایشان سه دوره اصول تدریس کردند و حدود ۵۴ سال هم هست که درس خارج فقه تدریس میکنند. شیوه تدریس ایشان هم اینگونه است که ابتدا درس را مینویسند و بعد از آن ارائه میکنند. مدت زمان تدریس هم متفاوت است، اما معمولا هر روز و به مدت ۴۰ دقیقه تدریس میشود.
ایشان بر این باور است که تمام قارههای آسیا و اروپا و افریقا و به تبع آنها استرالیا در یک افق قرار دارند و امریکای شمالی و جنوبی در افقی دیگر.
شیوهی ایشان همان شیوهای است که از قدیم در نجف بوده و به شاگردان حتی در حین درس، اجازه بیان سؤالات و اشکالات را نیز میدهند و تا الان هم همین شیوه را دارند. زیرا معتقدند که باید به شاگردان فرصت دهیم تا اگر نظری دارند بیان کنند. چراکه هدف از درس، تربیت شاگرد است. البته ممکن است بعضی مناقشههای حاد صورت گیرد، اما در حد بحث علمی است و ناراحتی پیش نمیآید. زیرا ایشان خود اجازه میدهند تا طلاب سؤال و پرسش کنند. بعضا هم برخی شاگردان به ایشان میگویند که بگذارید به طلاب بگوییم که سؤال و مناقشه نکنند، اما ایشان قبول نکردند.
حکیم با اشاره به تفاوتهای موجود در شیوهی استفتائات آیتالله حکیم نیز گفت: بسیاری از فتاوای ایشان با فتاوای مشهور فرق میکند. مثلا درخصوص حیض بانوان، بین علما مشهور است که باید علامتهای مشخصی داشته باشد تا حکم حیض پیدا کند. اما ایشان معتقدند که این علامتها در حالت شک است و با توجه به پیشرفتهای پزشکی اگر مشخص شد که این خون مربوط به عادت ماهانه است، علامتها هم ملاک نخواهند بود. همچنین یکی از مباحثی که ایشان دارند در ثبوت هلال است. زیرا نظری که آقایان دارند به تعدد آفاق میپردازد. اما ایشان بر این باور است که تمام قارههای اروپا و آسیا و آفریقا یک افق دارند و استرالیا هم که در یک خط با آنها قرار گرفته است، در نتیجه تابع آنها میباشد. اما قارههای آمریکای شمالی و جنوبی یک افق دیگری دارند، حتی اگر اشتراک در شب هم باشد، باز هم جدا هستند.
وی افزود: در غسل جنابت هم آقایان معتقدند که باید در سه مرحله انجام شود، یعنی اول رأس و بعد سمت راست و سپس سمت چپ. بعضی هم میگویند که اول سر و بعد بدن. اما ایشان میگویند که باید از سر شروع شود. درخصوص بیتوته در منی هم معمولا آقایان میگویند که باید تمام شب بمانند، بعضی دیگر هم میگویند که نصف اول یا نصف دوم هم میشود. اما ایشان میگویند که یا نصف اول و یا اصباح. یعنی صبح بر حاجی در منی باید طلوع کند، لذا میگویند در منی اصباح کافی است. مسأله دیگر هم اینکه ایشان شبیهسازی را جایز میدانند مگر اینکه مشکلات دیگری داشته باشد. همچنین ایشان ازدواج مسلمان با زن مسیحی و یهودی را به طور دائم جایز میدانند و نظرشان فقط بر طهارت است.
آیا درخصوص فتاوای ایشان اشکال و ایراد و یا اعتراضی گرفته نمیشود؟
معمولا در حوزه سر و صدایی در زمینه فتاوا نمیشود، مگر اینکه اشکال در مورد اهلیت طرف باشد.
وی زندانی شدن آیتالله حکیم را دارای دو نکته دانست و تصریح کرد: زندانی شدن ایشان دو مطلب دارد، یکی مبارزه با حاکم و دیگری امتیاز ندادن به حاکم جائر بود. سیاست صدام این بود که کل مردم عراق را تابع خود کند. اما حاج آقا به سختی در مقابل او ایستادگی کرد. حتی زمان جنگ ایران و عراق صدام قصد برگزاری کنفرانسی به عنوان مظلومنمایی داشت و فشار بسیاری بر خاندان حکیم آورد و تهدید رسمی کرد تا شرکت کنند، اما هیچ کس از بیت آقای حکیم در آن شرکت نکردند. برای اینکه راه را بر سوء استفاده ظالم ببندند قبل از زمان برگزاری کنفرانس ایشان نجف را ترک کردند و افراد دیگر خاندان حکیم هم هر یک به شهری دیگر رفتند تا نتوانند به زور آنها را ببرند. زیرا سیاست صدام این بود که اگر کسی حرف او را قبول نمیکرد، بدون هماهنگی ماشینی میفرستاد و به زور فرد را دستگیر میکرد. بنابراین کنفرانس منعقد شد و هیچ کس از بیت حکیم شرکت نکرد. این مسأله موجب خشم صدام شد و در نتیجه آن دو هفته بعد به بیت حکیم حمله شد و همه را به زندان انداختند.
زندانی بود که در آن بیماری سل شایع شده بود. زندانبانها هم جرأت ورود به زندان را نداشتند. آنجا فرصت خوبی بود که پدر دوباره فعالیت درسی و تبلیغی خود را شروع کنند
حکیم با اشاره به شرایطی که در زندان داشتند، به شفقنا خاطرنشان کرد: ما به زندانهای مختلفی منتقل شدیم که یکی از آنها زندان سازمان امنیت در بغداد بود. ما در آنجا به شدت زیر نظر بودیم و اصلا نمیتوانستیم فعالیت کنیم. هر کس به آنجا وارد میشد، او را تهدید میکردند تا با ما صحبت نکند. البته در بند عمومی بودیم و درون اتاقهای مختلف تقسیمبندی شده بودیم. ما سه اتاق و بعضی وقتها هم چهار اتاق را پر میکردیم. حتی به خاطر دارم که یک جوان دانشگاهی به زندان آمده بود و با اینکه با او مخفیانه صحبت میکردیم، اما باز هم او را گرفتند و شکنجه بسیار سختی کردند. چراکه در زندان دوربین داشتند و ما را تحت مراقبت میگرفتند.
وی با بیان اینکه آیتالله حکیم بیشتر وقت خود را در زندان به عبادت و نصیحت جوانان و مباحث علمی و فرهنگی میگذراند، یادآور شد: در زمان صدام همه چیز حتی خواندن قرآن ممنوع بود، اما ما توانستیم یک قرآن کهنه و قدیمی و کوچک که برگههای آن در حال شکستن بود، پیدا کنیم و آن را نگه داریم. لذا آقا با این قرآن شروع به تفسیر کردند و به یاد دارم که تفسیر ایشان از سوره جمعه شروع شد. البته کلاس تفسیر ایشان کاملا مخفیانه و به نحوی بود که متوجه نشوند. یک ستونی داخل اتاق بود که آقا در کنار آن به عنوان عبادت و دعا مینشستند و ما هم به صورت متفرق مینشستیم. بعضی هم حالت صحبت کردن با هم را میگرفتند و چند نفر هم راه میرفتند و عدهای هم حالت خوابیدن داشتند تا کسی متوجه کلاس درس نشود. هرچند که باز هم بعد از چند روز آنها متوجه شدند زیرا بعضی از زندانیان جاسوس سازمان امنیت بودند و آنها هم شروع به پیگیری و بازرسی کردند. البته خداوند ما را خلاص کرد و شر آنها را از سر ما دفع کرد.
وی با اشاره به اینکه رژیم بعث بعد از دو سال زندانیان آل حکیم را به زندانی با نام بسته منتقل کردند، گفت: این زندان که از جمله زندانهای مخفی بود به گونهای بود که روی یک در نوشته بودند داروخانه و یا روی در دیگر آن نوشته شده بود مخزن یا انبار، اما در حقیقت داخل آن ۲۰ اتاق بود که زندان محسوب میشد و حدود دو هزار زندانی در آن بودند. در آنجا بیماری سل منتشر شده بود و لذا حتی مأموران هم جرأت ورود به زندان را نداشتند و اگر هم وارد میشدند، با ماسک وارد میشدند. این بیماری و گرفتاری در آنجا برای ما فرصت مغتنمی بود تا ما فعالیت درسی و تبلیغ را با آن شرایط خاص شروع کنیم.
سید ریاض حکیم همچنین تصریح کرد که آیتالله محمدسعید حکیم در زندان متحمل شکنجههای بسیار شدیدی شدند و حتی ایشان را با دستگاههای برق مورد آزار و اذیت قرار میدادند. او چنین افزود: ایشان علیرغم شکنجههای بسیار به تدریس فقه و اصول پرداختند و چند کتاب هم درخصوص اصول و یک کتاب هم در مورد سیره اهل بیت نوشتند.
ضمنا چون قبل از زندان مقتل امام حسین(ع) را میخواندند و آن را از حفظ بودند، لذا با مهیا کردن چند برگ و یک خودکار، توانستند در زندان مقتل امام حسین(ع) را بنویسند و این کتاب منبعی شد تا در محرم و صفر، عزاداریها احیاء شود.
وی با اشاره به نوع ارتباط آیتالله حکیم با سایر مراجع نیز خاطرنشان کرد: الحمدالله ارتباط میان مراجع در نجف بسیار خوب است و هماهنگیها و مشاورههایی که در میان مراجع وجود دارد، مخصوصا با بیت آقای سیستانی در حد اعلی است. بنابراین ارتباط تنگاتنگ است و مشاورهها مستمر هستند و حتی اگر اختلاف نظر وجود داشته باشد، باز هم دو نظر اعلام نمیشود. به عبارتی حتی با شرایط سخت و پیچیده کنونی عراق، تاکنون دو نظرمتفاوت از علما وجود نداشته است. دید و بازدیدها هم به طور مستمر برقرار است.
وی با تأکید بر اینکه آیتالله حکیم نسبت به احوالات شاگردان خود بسیار پیگیر هستند، گفت: ایشان قبل از تصدی مرجعیت احوال شاگردان را پیگیری میکردند و به مشکلات آنها رسیدگی میکردند. بعد از تصدی مرجعیت، مشغله بیشتری پیدا کردند اما باز هم پیگیری میکنند. البته عرف حوزه این است که اساتید به شاگردان توجه کنند.
ایشان به طلاب توصیه میکند که در عراق وارد مسائل اجرایی و سیاسی نشوند
وی در ادامه گفت گو با شفقنا با اشاره به مراحل تصدی مرجعیت آیتالله محمدسعید حکیم نیز گفت: قبل از تصدی فعلی ایشان برای مرجعیت، از اول جوانی اساتید پدرم به ایشان توجه داشتند و مرحوم حلی و حکیم برای ایشان جایگاه ویژهای قایل بودند. صدام بعد از آزادی ایشان از زندان برنامهای داشت تا بر حوزه نجف مسلط شود. لذا زمانی که در زمان زعامت مرحوم آیتالله العظمی خویی مسائل انتفاضه پیش آمد. صدام مسائلی را مطرح کرد که ما بیاییم حوزه نجف را به دست یکی از مراجع عراق بدهیم. بعد آمدند و از چند نفر از شخصیتهای حوزه با تشویق و یا با لحن تهدید خواستند تا در مقابل مرحوم خویی متصدی امر مرجعیت بشوند. لذا شروع به مذاکره با جدم سیدمحمدعلی حکیم و چند نفر دیگر و همچنین پدرم آیتالله سید سعید حکیم کردند، اما ایشان قبول نکردند و اصرار کردند که در مقابل آنها ایستادگی نشان دهند. از همین رو در آن شرایط ایشان صلاح ندیدند که متصدی امر مرجعیت شوند.
حکیم افزود: مدتی گذشت و شرایط مناسبتر شد و بعضی از علما از جمله علمای لبنان به مرحوم شیخ محمدتقی فقیه و دیگران و آقا نامه نوشتند که شما بیایید و متصدی این موضوع شوید. این مسأله به ۲۲ سال قبل باز میگردد. لذا با اصرار آقایان، ایشان کم کم احساس مسئولیت کردند.
ایا نسبت به وجوهات و اداره دفتر حساسیت خاص دارند؟
تأکید ویژهای بر مرتبطان به دفتر و یا منتسبان به بیت دارند تا در مسائل مختلف دقت کنند. زیرا ایشان قبلا در مرجعیت اقای حکیم از نزدیک با مسائل مرجعیت آشنا بودند.
مسئول دفتر و مدیر برنامههای دفتر ایشان کیست؟
در عراق اخوی بنده سیدمحمدحسین حکیم است. در سوریه نیز برادر دیگرم سیدعبدالمنعم و در ایران بنده مسئولیت را بر عهده دارم.
زندگی شخصی ایشان به چه نحوی است؟
بسیار ساده زندگی میکنند و داخل منزل هم خیلی ساده و بدون تشکیلات است. چراکه طبع و نظر ایشان بر سادگی است از اول هم نظر داشتند که طلبه بار بیایند و در عین حال ساده باشند.
آیا زندگی بچههای ایشان هم این طور هست؟
این مسألهای است که دیگران باید نظر دهند.
ارتباط آیتالله حکیم با مردم چگونه است؟
هر روز برنامه دیدار عمومی دارند. برنامهها هم از قبل طراحی شدهاند و با قشرهای مختلف مانند اساتید و شخصیتها و مسئولان و مردم برگزار میشود و آنها هم اگر مشکلات خاصی داشته باشند، بیان میکنند.
نظر ایشان درخصوص قبول و تصدی مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی توسط طلاب چیست؟
شرایط کشورها با هم فرق میکند، اما ایشان به طلاب توصیه میکند که در عراق وارد مسائل اجرایی و سیاسی نشوند.
آیا نسبت به مسائل روز حساس هستند و اخبار را دنبال میکنند؟
پیگیری اخبار از طریق رادیو و تلویزیون وجود دارد اما ایشان بیشتر از راه خود دفتر مسائل را دنبال میکنند. البته به این شکل نیست که ساعت مخصوصی برای تماشای اخبار داشته باشند، زیرا وقت چندانی ندارند.
باید شیعیان کرامت خود را هم حفظ کنند و به ذلت کشانده نشده و مظلوم و قربانی نشوند
وی با اشاره به نوع توجهات آیتالله حکیم به مناسبتهای مذهبی، به شفقنا گفت: ایشان تأکید بسیاری برمناسبتهای مذهبی و ولایت اهل بیت دارند. حتی در نوشتههای ایشان نیز مشخص است که بر روی این مسأله تاکید دارند. ایشان بر این باور هستند که علاوه بر اینکه خود اهل بیت را باید به عنوان الگو قرار دهیم، مسأله احیای مناسبتهای آنها را هم باید داشته باشیم. بر همین مبنا شخص ایشان هم سابقا در روز عاشورا بنا بر رسم عراقیها که در هیأتها و حسینیهها مقتل میخوانند، به مقتل خوانی میپرداختند. همچنین ایشان در مناسبتها شرکت میکنند و در دفتر منبر هم میروند. یعنی در طول شبهای دههی عاشورا از شب اول تا نهم هر شب سخنرانی میکنند و در جشنهای ائمه (ع) هم شرکت میکنند، اما در جشنها سخنرانی نمیکنند.
وی به مهمترین نگرانی ایشان نسبت به شیعیان نیز اشاره و خاطرنشان کرد: مناطق و شرایط فرق میکند و کشورهایی مثل عراق و پاکستان و افغانستان از جمله کشورهایی هستند که به شدت زیر فشار قرار دارند. لذا ایشان تاکید بر صبر بنا بر الگوی سیره اهل بیت (ع) و عدم عکسالعملهای انفعالی و دوراندیشی دارند و همواره تأکید میکنند که نباید با برخی رفتارها موجبات عکسالعملهای انفعالی و نفرت بین مسلمانان را فراهم کرد. در عین اینکه به این مسأله هم تأکید دارند که نباید تن به ذلت داد. یعنی همزمان با خوشرفتاری، صبر، تحمل و بردباری، باید شیعیان کرامت خود را هم حفظ کنند و به ذلت کشانده نشده و مظلوم و قربانی نشوند.
اخلاقیات ایشان در خانه به چه نحوی است؟ آیا راحت هستید؟
رابطه ما هم مانند هر پدر و فرزندی بسیار صمیمی است و به راحتی میتوانیم از محبت ایشان برخوردار شویم. البته دوران کودکی را چندان به خاطر نمیآورم، اما میدانم که نوع رابطه ما اینگونه هم نبوده است که بخواهیم روی کول ایشان باشیم. در عین حال وقتی صحبت و مناقشه میکردیم، کاملا آزاد بودیم. حتی زمانی که میخواستیم طلبه بشویم هم، هیچگونه فشاری از طرف ایشان روی ما نبود.
آیا برای ایشان سخت نبود که به همراه فرزندان بر سر یک سفره غذا بنشینند؟
عادت ما همین بود که همگی بر سر یک سفره باشیم و احترام بسیاری هم به مادر میگذاشتیم.
آیتالله حکیم چند فرزند دارند؟
هشت فرزند دارند که شش برادر و دو خواهر هستیم.
آیا در امر ازدواج محدودیت خاصی داشتید؟
بنده بعد از مهاجرتم، با کمال آزادی همسر انتخاب کردم و مطلع هستم که برادرانم هم هیچ مشکلی نداشتند. خواهرانم هم کاملا آزاد بودند.
در مورد تحصیل چه نظری داشتند؟
تشویق عمومی میکردند و درباره اهمیت حوزه و خدمت علما به دین و احساس مسئولیت صحبت میکردند.
برای نماز صبح فرزندان را چگونه بیدار میکردند؟
ایشان خود یک ساعت قبل از صبح بیدار میشدند و نماز شب میخواندند که تا الآن هم همینطور است. بچهها را هم بیدار میکردند. البته خود ما به گونهای بودیم که بیدار میشدیم و توقع عدم بیداری و اهمال نبود.
آیا پدر به شما پول توجیبی میدادند؟
پولی که میدادند بسیار مختصر بود. اما خرج روزانه منزل با بنده بود و سعی میکردیم تا صرفهجویی داشته باشیم. چراکه محدودیت زیاد بود و بنده هم مدارا میکردم.
تمایلی داشتند تا برای مرجعیت ایشان تبلیغ شود؟
وقتی ایشان شروع کردند برای تصدی مرجعیت به من سفارش کردند و گفتند من برای مزاحمت باقی آقایان وارد صحنه نشدم و به هیچ وجه راضی نیستم تا مزاحم دیگران باشم. اما اگر گروهی باشند و اشخاصی باشند که اعتقاد خاصی بر روش ما داشته باشند، ما میتوانیم آنها را جذب کنیم. لذا برای احترام و ارتباط با آقایان دیگر بسیار تاکید دارند. حتی ارتباط ما با مراجع ایران در حد ابلاغ سلام و احوال پرسی هم وجود دارد.
آیا حاج آقا نسبت به حوزه نجف یا قم اهتمام و یا تعصب خاصی ندارند؟
در مورد حوزههای مختلف هیچ تعصبی ندارند اما نجف را به خاطر وجود حرم امام علی(ع) قبول دارند. زمانی که ایشان در زندان بودند، حوزه نجف ضربه سختی از رژیم صدام دیده بود. ایشان میگفتند: با اینکه من علاقه خاصی به حوزه نجف دارم، اما الحمدالله خداوند دریچه قم را باز کرد تا این امانت و مسئولیت ادامه یابد و منشا خیر برای جهان تشیع و مکتب اهل بیت باشد. چراکه در آن زمان بیشتر طلاب در نجف یا کشته و یا زندانی میشدند و در محاصره شدید بودند. اما خدا را شکر که قم منشأ خیر شد.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به ویژگیهای آیتالله حکیم در مداومت برای خواندن قرآن گفت: ایشان هر روز قرآن میخوانند. حتی در زمانهای استراحت بین تشکیل دو درس، قرآن میخوانند و به همین دلیل بیشتر قران را حفظ هستند و در صحبتها و نوشتههای خود ضمن تاکید بر اهل بیت، از قرآن استفاده میکنند. ایشان نسبت به تبلیغ هم اهتمام ویژهای نشان میدهند لذا یکی از ویژگیهایی که دفاتر ایشان دارد، مسأله تبلیغ است. هم در قم و هم نجف و سوریه فعالیت تبلیغی دفترها بسیار است و ما در طول سال در حدود سه هزار مبلغ را به چیزی در حدود ۶۵ کشور یا اعزام میکنیم و یا اینکه کمک مینماییم تا برای سفر تبلیغی اعزام بشوند.
وی با بیان اینکه ایشان توجه خاصی هم به فقرا و ضعفای شیعه دارند، یادآور شد: ایشان بعد از سقوط طالبان (در سال 2002) تماسی با بنده گرفتند و برای رسیدگی به وضع شیعیان در افغانستان تأکید کردند. چون ما هم خبری از شیعیان نداشتیم، لذا بنده شخصا به افغانستان رفتم و از نزدیک وضعیت شیعیان را مورد ارزیابی قرار داده و شروع به فعالیت کردیم.
وی دیگر ویژگی آیتالله سید محمد سعید حکیم را نگاه ویژه ایشان در مورد کیفیت ارتباط حوزه با جهان برشمرد و گفت: ایشان معتقدند که حوزه باید با جهان ارتباط داشته باشد، لذا ما چند سال قبل شروع به اجرای این برنامه کردیم و الان ارتباط خوبی با شخصیتها و مؤسسات اروپایی داریم. همچنین چندین برنامه در کشورهای اروپایی و در میان غیرمسلمانان اجرا کردیم و از چندین هیأت از کشورهای اروپایی هم دعوت به عمل آوردیم تا در نجف از نزدیک با هم صحبت کنیم که مسائل در رسانههای مختلف هم انعکاس یافت. چراکه ایشان معتقدند که حوزه باید با دنیا ارتباط داشته باشد و از جهان دور نباشد و نباید دنیا واهمهای نسبت به شیعه داشته باشد. لذا این مسائل را در توصیههایی به مسلمانان و شیعیان کشورهای اروپایی بیان میکنند.
وی در پایان گفت گو با شفقنا با اشاره به سفر ایتالله حکیم به لندن برای معالجه خاطرنشان ساخت: با اینکه ایشان شرایط مساعدی نداشتند، اما از دکترها اجازه گرفتیم تا ایشان فعالیتهای اجتماعی مختصری داشته باشند. لذا جلسات عمومی با حضور شیعیان برگزار شد و ایشان به سؤالات و مشکلات آنها هم پاسخ میدادند. همچنین ایشان در آن فرصت سعی وافری داشتند تا به همهی مساجد و مراکز اسلامی شیعه در لندن سر بزنند و با مردم صحبت کنند. حتی به گورستان عمومی مسلمانان لندن رفتند تا برای روح مؤمنانی که غریبانه در غربت غرب دفن شده بودند، طلب آمرزش و مغفرت الهی داشته باشند و فاتحه بخوانند.